منابع:
www.bbc.com
wisa.blog.com
سالانه هزاران مهاجر از خاورمیانه و آفریقا تلاش می کنند خود را به سواحل اروپا برسانند. بسیاری از آنان از مسیرهای پرخطر مدیترانه عبور می کنند. فقط از ابتدای سال ۲۰۱۵ میلادی بیش از ۱۸۰۰ نفر از این افراد در حین سفر کشته شده اند. این آمار از دوره مشابه در سال گذشته ۲۰ برابر شده است. در زیر، چهار داستان از تجربه مهاجرهایی را بازگو میکنیم که به صورت فردی یا خانوادگی این سفر پرمخاطره را تجربه کرده اند، به این امید که آینده ای بهتر در اروپا داشته باشند:
احمد، لطیفه و سه پسرشان
مسیر سفر: سوریه به آلمان (سوریه – ترکیه – یونان – مقدونیه – صربستان – مجارستان – آلمان)
طول راه: حدودا ۲۸۰۰ کیلومتر
مدت سفر: دو ماه
لطیفه، شوهرش احمد و سه پسر کم سن و سالشان (کریم ۱۲ ساله، حمزه هفت ساله و آدم دو ساله) در ماه میلادی آوریل از سوریه جنگ زده فرار کردند تا زندگی تازه ای در اروپا بسازند.
آنها که در شهر درعا در جنوب سوریه ساکن بودند، اکنون پای پیاده به بوداپست در مجارستان می روند. آنان دو ماهی را در سفر بوده اند و امیدوارند که سرانجام به آلمان برسند. این خانواده برای رسیدن به اروپا مجبور شدند در مواردی از تونل بگذرند و در دریای مدیترانه دو بار با قایق سفر کنند. سفر اولشان فاجعه بار بود… لطیفه می گوید اولین قایقی که سوار شدند لاستیکی بود و فقط شش متر طول داشت. قرار بود که با آن به جزیره لیروس در یونان بروند.
“ما یک گروه ۴۰ نفره بودیم و مقدرای بار هم داشتیم. تا سوارش شدیم فهمیدیم که قایق غرق می شود.”
قایق آنان در نزدیکی سواحل یونان به مشکل برخورد و مسافران مجبور شدند با تلفن همراه با گارد ساحلی یونان تماس بگیرند.
لطفه می گوید: وسایلمان را به دریا انداختیم و خودمان هم توی آب پریدم. دو ساعت در آب بودیم.
سرانجام گاردهای ساحلی یونان و ترکیه به کمکشان آمدند ولی ماموران ترکیه زودتر رسیدند و آنان را به ساحل ترکیه بردند. لطیفه می گوید: دوره سختی بود. خیس شده بودیم و سردمان بود. پتو هم نداشتیم.
با وجود این سختی ها آنها دوباره سعی کردند و توانستند خود را به یونان برسانند و در آنجا به عنوان پناهجو نامنویسی کنند. آنان سپس به آتن رفتند و از آنجا به مقدونیه و صربستان. آنها هم اکنون در مجارستان هستند ولی مصممند که خود را به آلمان برسانند.
این خانواده با عکس های بسیار، خاطرات سفر را ثبت کرده اند
پسرانشان در مورد ترک کردن سوریه نظرات متفاوتی دارند. لطیفه می گوید که کریم، پسر برزگش، می داند که قرار است به یک کشور جدید بروند. “او می خواهد که زندگی تازه ای را شروع کند. خوشحال است و شوق رفتن دارد. ولی حمزه می گوید که به خانه برگردیم. آدم، گاهی خوشحال است و گاهی نه”.
——————————————————–
استف مصطفی، ۳۴ ساله
مسیر سفر: غنا به مقدونیه (غنا – بورکینافاسو – نیجر – لیبی – ترکیه – یونان)
طول راه: تقریبا ۷۰۰۰ کیلومتر
مدت: ۲۰ ماه
استف به همراه گروهی از غنایی ها که در مسیر سفر آنها را دیده ماه هاست که تلاش می کنند به اروپا برسند. در سال ۲۰۱۳ سفرشان آغاز شده و تعدادی از آنان جان خود را به دلیل شرایط سخت صحرا در نیجر و چاد از دست داده اند.
در راه هر وقت که غذا و آب یکی از آنها تمام می شد، دیگران تمایلی به کمک کردن به او نداشتند چرا که می ترسیدند جان خودشان به خطر بیفتد. استف می گوید: این یعنی که ببینی دوستت جلوی چشمت می میرد.
“کاری از دستت برنمی آید، چونکه اگر سعی کنی کمکش کنی خودت را به خطر می اندازی و خودت هم می میری. وضعیت اینطوری است. بیشتر دوستانمان در صحرا مردند.”
استف و دوستش علی تعریف می کنند که چطور بعد از رسیدن به لیبی سفرشان به ترکیه را با یک قایق بادی با ۵۰ مسافر آغاز کردند. علی ۷۰۰ یورو به قاچاقچیان داد. او می گوید که بقیه پول بیشتری دادند.
آنها در دریا رها شدند و کسی نبود که قایق را هدایت کند. استف می گوید: وضعیت پراسترسی بود. خیلی خطرناک بود. چند تا لیبیایی بودند که قبل از ما راه افتادند که همگی شان مردند.
علی می گوید که بعضی ها هم خودشان در آب پریدند و به زندگی شان خاتمه دادند. می گفتند که نمی توانند با آن شرایط ادامه دهند.
استف و علی می گویند که وقتی به ساحل یونان رسیدند حس آرامش یافتند و در آنجا کمک و راهنمایی دریافت کردند.
استف برای رسیدن به اروپا به کشورهای متعددی سفر کرده است
————————————————————–
اُم معتصم، ۳۹ ساله همراه سه دخترش
مسیر سفر: سوریه به آلمان (سوریه – مصر – ایتالیا – فرانسه و آلمان)
طول راه: حدودا ۵۷۰۰ کیلومتر
مدت سفر: دو سال
اُم معتصم با آغاز جنگ داخلی در سوریه، کشورش را ترک کرد. او با همسر ۴۲ ساله اش، ابونمر، و هوویش و همچنین ۱۵ بچه و نیز مادر شوهر پیرش در نزدیکی دمشق زندگی می کرد.
ولی وقتی که این خانواده به دلیل جنگ خانه و درآمدش را از دست داد، پسران بزرگتر خانواده شروع به فرار از کشور کردند و به بلژیک و ترکیه رفتند.
با وخیم تر شدن اوضاع در ژوئیه ۲۰۱۳ ابونمر و اُم معتصم تصمیم گرفتند کشورشان را ترک کنند و به شهر ساحلی و امن اسکندریه در مصر بروند. آنها مادر ابونمر، شش دختر و دو پسر کوچترشان را با خودشان بردند.
وقتی که به مصر رسیدند، وضعیتشان دشوار شد و وقتی یکی از پسران بزرگترشان به برن در آلمان رفت، اُم معتصم تصمیم گرفت با دو دخترش به دنبال او برود.
آنها طی سه روز از مدیترانه به لامپدوسا رفتند و از آنجا به ایتالیا، فرانسه و سپس آلمان.
ابونمر هم امیدوار است که به خانواده اش ملحق شود. آنها مجبور شدند که سه دختر که شوهرانشان را از دست داده بودند و مسئولیت نگهداری از خانواده را دارند، در سوریه بگذارند.
بچه های خانواده در راه سفر از هم جدا افتاده اند
--------------------------------------------------
عمر جاساما، ۱۸ ساله
مسیر سفر: گامبیا به آلمان (گامبیا، سنگال، مالی، بورکینافاسو، نیجر، لیبی و ایتالیا)
طول راه: تقریبا ۴۲۰۰ کلومتر
مدت سفر: ۱۷ ماه
عمر یک نوجوان و اصالتا اهل سنگال است که در گامبیا به مدرسه می رفت. او توانست خود را به تورین در شمال ایتالیا برساند. او در سن ۱۶ سالگی به لیبی رفت تا کاری پیدا کند ولی به دلیل نداشتن مدارک سفر، یافتن کار بسیار دشوار بود.
او که در لیبی خطرات زیاد و پیش داوری هایی به دلیل رنگ پوستش را شاهد بود در آوریل سال جاری میلادی تصمیم گرفت با پرداخت پول به یک قاچاقچی، با گذر از مدیترانه به سیسل در ایتالیا برود.
عمر می گوید: وضعیت خیلی ترسناک بود و قایق بسیار شلوغ.
دو روز بعد از راه افتادن او و مهاجران دیگر سوار بر قایق توسط نیروی دریایی ایتالیا نجات یافتند و به همراه جوانان دیگری که از نیجریه، سومالی و اریتره آمده بودند در هتلی که تبدیل به اردوگاه شده بود، اسکان داده شدند. به آنها لباس، غذا و پول توجیبی دادند.
عمر اکنون به تورین فرستاده شده و در یک ساختمان با سایر مهاجران زندگی می کند که عمدتا اهل سنگال هستند.
او منتظر مشخص شدن وضعیت اقامتش در ایتالیاست و در عین حال به کلاس زبان ایتالیایی هم می رود. عمر امیدوار است کاری پیدا کند و به خانواده اش که در کشور خودشان هستند کمک برساند.
“خیلی دوست دارم کار کنم و برای خانواده ام پول بفرستم زیرا که پدرم مرده است. حالا دیگر تنها من هستم… من برادرها و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم.
می گوید که ممکن است در آینده به آلمان یا بریتانیا برود.
“می خواهم جایی باشم که ذهنم آزاد باشد.”
عمر در تورین به یادگیری زبان ایتالیایی مشغول بوده است